جدول جو
جدول جو

معنی ترمز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ترمز کردن
استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن
فرهنگ لغت هوشیار
ترمز کردن
Brake
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ترمز کردن
тормозить
دیکشنری فارسی به روسی
ترمز کردن
bremsen
دیکشنری فارسی به آلمانی
ترمز کردن
гальмувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ترمز کردن
hamować
دیکشنری فارسی به لهستانی
ترمز کردن
刹车
دیکشنری فارسی به چینی
ترمز کردن
frear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ترمز کردن
frenare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ترمز کردن
frenar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ترمز کردن
freiner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ترمز کردن
remmen
دیکشنری فارسی به هلندی
ترمز کردن
เบรก
دیکشنری فارسی به تایلندی
ترمز کردن
mengerem
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ترمز کردن
فجأ
دیکشنری فارسی به عربی
ترمز کردن
ब्रेक लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
ترمز کردن
לבלום
دیکشنری فارسی به عبری
ترمز کردن
ブレーキをかける
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ترمز کردن
브레이크를 밟다
دیکشنری فارسی به کره ای
ترمز کردن
fren yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ترمز کردن
kukwamisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ترمز کردن
ব্রেক লাগানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
ترمز کردن
بریک لگانا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی، هموار کردن سطح زمین مسطح ساختن زمین یا چیزی دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراز کردن
تصویر تراز کردن
((~. کَ دَ))
تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی و برطرف کردن آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراز کردن
تصویر تراز کردن
معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تورم کردن
تصویر تورم کردن
آماسیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترجمه کردن
تصویر ترجمه کردن
ترگوییده کردن، ترگویه کردن، ترگوییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
تاب آوردن، برتافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
ممتد کردن طولانی کردن، چیزی را پهن کردن گستردن، شکنجه کردن بفلکه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
انباشتن توده کردن، توده کردن غله که هنوز آنرا نکوفته و از کاه جدا نکرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل کردن
تصویر تحمل کردن
صبر کردن، بردباری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحم کردن
تصویر ترحم کردن
رحم کردن، دلسوزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجمه کردن
تصویر ترجمه کردن
همسیراختن برگرداندن ویچاریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترور کردن
تصویر ترور کردن
قتل سیاسی با اسلحه
فرهنگ لغت هوشیار